موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

چگونه طرف مقابل را امتحان کنیم

نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

چگونه امتحان کنیم ؟

(1/3) > >>

دریا:
سلام

بنده در تاپیک " حریم خصوصی زن و شوهر " عرض کردم که به این جمله " در زمان قبل از ازدواج بنا رو بر عدم اعتماد بگذارید مگر این که خلافش بارها و بارها بهتون ثابت بشه و بعد از ازدواج بنا رو بر اعتماد بگذارید مگر این که خلافش بارها و بارها بهتون ثابت بشه " کاملا اعتقاد دارم و دلایل اعتقادم رو هم در همون تاپیک ذکر کردم .

برای این که این اعتماد به دست بیاد باید کاری صورت داد .


فردی از دوستان بنده بود که 4 سال با آقایی دوست بود و به ایشون اعتماد کامل داشت بدون این که ایشون رو امتحان کرده باشه و چیزی از ایشون که باعث شکش در این مدت بشه ندیده بود ولی پس از گذشت 4 سال دوستی شرایطی پیش اومد که این آقا خود واقعیش رو نشون داد و مشخص شد که به هیچ وجه فرد قابل اعتمادی نبوده .

حالا سوال من اینجا اینه که


قبل از ازدواج و در زمان نامزدی چه راههایی هست که ما بتونیم به صداقت و عدم صداقت و در واقع قابل اعتماد بودن یا غیرقابل اعتماد بودن طرف مقابلمون پی ببریم ؟

چه جوری باید امتحان کنیم تا پس از مدتی بتونیم کاملا به همدیگه اعتماد داشته باشیم تا از عدم اعتماد در زندگی رنج نبریم  ؟

كريمي:
دوست عزيز ............ ممنون از طرح سوالتون............ البته راههاي زيادي وجود داره ...... ولي به شرط اينكه دو طرف به خودشون اين فرصت را بدن كه بخواهند از يكديگر شناخت پيدا كنند و يا بقول معروف بخواهند و قصد داشته باشند (به معناي واقعي كلمه) كه از يكديگر شناخت پيدا كنند..........

در غير اينصورت .......... فرضند اگر 6 سال هم با يكديگر دوست باشند ولي نتوانند جلوي احساسات بي مورد خودشون را بگيرند ......... هرگز همديگر را نخواهند شناخت! چرا؟ چون عشق و علاقه هاي بي منطق و بي اساس هميشه چشم انسانها را نسبت به ديدن حقايق مي پوشاند........... و طرف مي بيند ولي چشم پوشي مي كند و يا عقيده دارد خود را سازگار مي كند و يا عقيده دارد طرف را عوض مي كند !!!!!!!!!!!

در دوستي ها به دنبال ايده آل هاي ذهني خود نباشيد.......... چون هميشه در طرف آن چيزي را مي بينيد كه در ذهنتان بعنوان ايده آل محسوب ميشود............. بلكه هميشه بدنبال اين باشيد كه طرف مقابل چه ايده آلهايي دارد!؟ چه ملاكهايي دارد؟! چه نوع نگاهي دارد؟!

البته اين مختص به كساني است كه امكان برقراري دوستي هاي مدت دار را داشته باشند......... والا با يك خواستگاري ساده كه تقريباً امكان شناخت يكديگر در حد صفر باقي مي ماند...........

قرار نيست كسي را تست يا امتحان كنيم......... قرار نيست كسي را زير ذره بين بگذاريم.......... كافي دو طرف حرف بزنند و خودشان را بارها و بارها در شرايط مختلف، زمانهاي مختلف، مكانهاي مختلف .......... ابراز كنند......... و فكر مي كنم اگر آن احساسات بي منطق آنجا نباشه ....... همه آدمها بتوانند خيلي راحت نتايجي را كه مي خواهند كسب كنند.........

البته بايد يادآور باشيم كه همه انسانها يك سري خصلتهاي نسبي نسبت به بعضي از مسائل دارند............ و هرگز نمي توانيم كسي را پيدا كنيم كه صد در صد نزديك به خواسته ها و عقايد ماست......... ولي حداقل مي توانيم اين ضريب را در حدود 70 درصد برسانيم.............

و وقتي كه ضريب اعتمادي 70 درصد ازدواج كرديم.......... در زندگي زناشويي با مشكلات كمتري مواجه ميشيم..........

يك مثال اينجا لازمه كه بزنم......... فرضند دو تا دختر و پسر در دوران دوستي از هر دري حرف مي زنند الا شراكت در مسائل مالي.......... بعد كه ازدواج مي كنند............. شاكي هستند كه چرا آقا همه چيز را به نام خود مي كند........ در حاليكه او هم به همان نسبت درآمد دارد و كار مي كند!!!!!!!!!!!

خوب چرا نبايد قبل از ازدواج در اين مورد بارها و بارها صحبت كنند چه در جمع و چه در خلوت تا به يك نتيجه كلي برسند؟؟؟؟؟

دریا:
خانوم کریمی اگه اشتباه نکنم منظور شما اینه که تنها کاری که در دوران دوستی یا نامزدی باید انجام بدیم اینه که باید بسیار منطقی صحبت کنیم و کاملا قصد شناخت داشته باشیم تا به نتایج خوبی برسیم .

من با این صحبت شما کاملا موافقم ولی سوال من بیشتر در مورد مسئله اعتماد و خیانته که چه طور می تونیم بفهمیم که یه مرد یا حتی یه زن فرد متعهدی در زندگی خواهد بود و به قولی حتی اگه تنها خواست بره یه کشور اروپایی ما کاملا خیالمون راحت باشه . ( به نظرم این مسئله فقط از طریق اعتماد بدست میاد )


یا چه سوالی بپرسیم ؟

كريمي:
ببين دريا جان ............. در اين مورد .......... هرگز نمي توانيم از طرف مقابل انتظار داشته باشيم ......... كه مثلاً تا آخر عمر طبق سوگندي كه در هنگام عقد بسته (حالا از عقد اسلامي بگذريم كه چنين سوگندي براي مردها وجود نداره!!!) حالا مي گيم طبق حكم انسانيت و وجداني كه با ما بسته است .......... فقط به ما متعهد باشد!!!!!!!! چرا؟ چون ممكنه به هر دليلي ....... حتي به دليل عدم توجه من بعنوان يك زن......... طرف مقابل از زندگي احساس خلاء عاطفي كند ......... يا نه مشكل اخلاقي پيدا كند....... يا هر دليل ديگه ........... به نفر ثالث جذب شود......... حالا يا سهل انگاري و لغزشي بوده و بخواهد دوباره برگردد و جبران كند ...... يا نه با منطق و دليل (موجه يا غيرموجه) خودش و بخواهد برود...........

بنابراين فكر مي كنم در اين باره قبلاً توضيح داده شد........ اينكه بايد ببينيم تو اون شرايط طرف مقابل چه احساس و چه قصد واقعي اي دارد......... اگر احساس مي كند ديگر قادر به زندگي با ما نيست......... پس بهتره براي نگه داشتنش تلاش بيهوده نكنيم....... اگر احساس مي كند اشتباهي كرده و بايد فرصت بدهيم........ كه به حكم انسانيت مي توانيم فرصت بدهيم......... اگر فساد اخلاقي پيدا كرده است ......... كه كاملاً قضيه شفاف است........

بنابراين دقيقاً نمي توانيم نسبت به اين قضيه اعتماد كامل پيدا كنيم........... و بگوئيم او هرگز به ما خيانت نخواهد كرد.......

بلكه تلاشمون را مي كنيم تا همواره اصل تعهد را از طرف خودمون رعايت كنيم........... حالا اگه طرف مقابل وجدان داشته باشد! و از طرفي دليل موجه اي هم داشته باشد......... كه با همسر خود تمام مي كند و به دنبال تجربه بعدي مي رود....... اگر وجدان نداشته باشد.......... بالاخره يكروز يكجا خيانت او برملا ميشود !!!!!!!!

black_rose:
سلام

ميدوني دريا جان من واقعا به اين نتيجه رسيدم كه"قانون" دنيا "بي قانوني" است.


من فكر ميكنم هيچوقت هيچوقت نميشه براي هيچ چيزي يه حكم رو در نظر گرفت و گفت مثلا با طي كردن اين شرايط به اين نتيجه ميرسيم.
مثلا نه ميشه گفت فلاني صد در صد بچه دار نميشه ، نه ميشه گفت تو حتما بچه دار ميشي.
نه ميشه گفت فلاني هيچ وقت معتاد نميشه چون لب به سيگار نزده ، نه ميشه عكسش رو ثابت كرد كه فلان معتاد هيچ وقت نميتونه ترك كنه چون صدبار بعد از ترك باز معتاد شده.
يا هر چيز ديگه اي
حتي حتي نميتوني بگي توي يه باد شديد زمستوني همه برگهاي فلان درخت ميريزن

پس من فكر ميكنم كه هيچ تعريفي نيست كه بگي اگه من اين راهكارها رو عملي كنم و از اين طريق طرف مقابلم رو امتحان كنم و اونم سر بلند بيرون بياد همه چي حله.

شايد كساني كه پرماجرا ترين جووني رو گذروندن به زندگي زناشويي تا پاي مرگ وفادار باشن و  شايد كسي هم پيدا بشه در نهايت وفاداري در سن 50 سالگي عاشق يه كس ديگه اي بشه و هيچ راه گريزي هم نداشته باشه.


ياد ميوه ممنوعه افتادم……….

براي همين من خودم فكر ميكنم بايد وقتي اعتماد كافي رو بدست اوردي و زندگي ات رو هم شروع كردي يه سري خصوصيات رو در خودت تقويت كني


1-   توكل به خدا
2-   اعتماد به نفس
3-   اينقدر قدرت مند باشي كه اگه بر فرض محال هم همچين اتفاقي توي زندگي ات مثل طوفان پيش بياد و همه چي رو بهم بريزه تو خم نشي.
حالا اين قدرت به نظرم جنبه هاي متفاوت داره كه يكي اش پشتوانه خانواده است.
يكي ديگه اش پشتوانه ماليه

اينكه تصميم بگيري خدايي نكرده در صورت بروز همچين اتفاقي ببخشي يا نبخشي رو به نظرم نميشه پيش بيني كرد، اما همين كه ادم قدرتمندي باشي ميتوني مطمئن باشي كه تصميمي كه خواهي گرفت تصميم درستيه چون از روي ضعف نيست.

و يه چيز ديگه:


هميشه سعي كن مثبت فكر كني ، معمولا وقتي ادم از چيزي بترسه به خاطر تلقيني كه ميكنه اون بلا سرش خواهد امد.

موفق باشي عزيزم


کنترل

[0] صندوق پستی

[#] صفحه بعدی

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر