موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

معنی اندوه

معنی اندوه

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

/'anduh/


مترادف اندوه

: اسف، اضطراب، بی آرامی، بی قراری، تاسف، تالم، تحسر، تنگدلی، تیمار، حزن، حسرت، داغ، دریغ، رنج، غصه، غم، کرب، محنت، ملال، ملالت، هم


متضاد اندوه

: سرور، شادی


معنی اندوه در لغت نامه دهخدا

اندوه. [ اَه ْ ] (اِ) گرفتگی دل. دلگیری. (برهان قاطع). غم و گرفتگی دل. (آنندراج ). غم وکرب و حزن و آزردگی. (ناظم الاطباء). غمه. (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). شجن. (دهار). غم. ترح. فقر. وحشت. کل ّ. ضجره. کأب. کآبة. کأبة. معطاء. ضره. وله. طرب. فاجعه. جوی. (از منتهی الارب ). حَزَن تیمار. گرم. غمگنی. غمگینی. خدوک. نژندی. بهر. یتم. کمد. هم. وجد. ملال. بلبال. سدم. شجب. شجو. مساءة. حوب. حوبة. حیبة. کربت. بث. (یادداشت مؤلف ). غیش. سوء. وکه. زله. غصه. (از یادداشتهای لغت نامه ) :
معذورم دارید کم اندوه و غیش است
اندوه و غیش من از آن جعد وغیش است.

رودکی.

ز اندوه باشد رخ مرد زرد
برامش فزاید تن رادمرد.

فردوسی.

مرا زین همه ویژه اندوه تست
که بیداردل بادی و تندرست.

فردوسی.

بدو گفت شاه ای گو نامجوی
از این رزم اندوهت آمد بروی.

فردوسی.

بدین شادکامی کنون می خوریم
بمی جان اندوه را بشکریم.

فردوسی.

لیکن گزندگی سوزش فراق و الم هجران بار آورده است جهت امیرالمؤمنین دریغ و درد و اندوه و غم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310).
بود بیش اندوه مرد از دوتن
ز فرزند نادان وناپاک زن.

اسدی.

اندیشه چو دانش است می باید داشت
اندوه چو روزی است می باید خورد.

ابوالفرج رونی.

...که سور آن از شیون قاصر است و اندوه آن بر شادی راجح.(کلیله و دمنه ). پس از بلوغ غم و مال فرزند و اندوه درمیان آید. (کلیله و دمنه ).
در ظلمت حال خاطر، اندوه
بانور خیال او گسارد.

خاقانی.

صفیر مرغ و نوشانوش ساقی
ز دلها برده اندوه فراقی.

نظامی.

هرکه را خوش نیست با اندوه تو
جان او از ذوق عشق آگاه نیست.

عطار (دیوان ص 85).

تا دل از دست بیفتاد از تو
تن باندوه فرو داد از تو.

عطار.

بی غم و انده به زهد و علم و بفضلیم
نی چو تو باندوه مال و جاه و جلالیم.

ناصرخسرو.

- به اندوه ؛ باغم. غمگین.
- بی اندوه ؛ بی غم. آنکه اندوهی ندارد. || تأسف. (لغت ابوالفضل بیهقی ). اسف : آه از ورود این شعوب که دلهای جهانیان را شعوب اندوه و سوکواری ساخت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || نفرت و کراهت. (ناظم الاطباء). ج ، اندوه ها. اندوهان. (فرهنگ فارسی معین ).
- امثال :
اندوه از درهای بزرگ بیشتر درآید. (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 298). و رجوع به اندوه شود.

معنی اندوه به فارسی

اندوه

انده: غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل

۱ - غم غصه گرفتگی دل گرفتگی خاطر حزن. ۲ - اسف تائ سف . جمع :

اندوه ها

اندوهان .

غم خوردن

[postpartum blues, baby blues] [روان شناسی] نشانه های افسردگی در حدوداً 70 درصد زنان در طول 10 روز پس از زایمان متـ . اندوه زایمان maternity blues

( اسم ) غمخوار متعهد .

غمخواری تعهد .

غم خوردن . دل گرفته شدن محزون گردیدن.

مغموم ٠ اندوهگین ٠ اندوهناک

[maternity blues] [روان شناسی] ← اندوه پسازایمان

( اسم ) آنکه غم شخص را زایل کن غمزدا.

اندوه زدا ٠ گیرنده اندوه شادی بخش ٠

از بین برنده اندوه

( اسم) زیاد کنند. اندوه افزایند. غم .

اندوهجرد

تفجع . توجع . اظهار درد کردن .

دور کردن اندوه . فرج . اسلا . تفریج .

انفراج . از بین رفتن اندوه دور شدن اندوه .

کاهنده اندوه ٠ کم کننده اندوه

کشنده و از بین برنده اندوه اندوه سوز ٠


معنی اندوه در فرهنگ معین

اندوه

( اَ ) [ په . ] (اِ.) غم ، غصه . اَندُه نیز گویند.

معنی اندوه در فرهنگ فارسی عمید

اندوه

غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل.

۱. کسی که غصه بخورد و غم واندوه به خود راه بدهد، اندوه خورنده.
۲. یار و دوست که در غم و غصۀ شخص شریک باشد، غم خوار.

آن که یا آنچه غم و اندوه را زایل سازد، غم زدا.

آنچه غم واندوه را زیاد کند، افزایندۀ اندوه، غم فزا.

۱. یار و دوست که غم شخص را بخورد، کسی که برای دیگری دلسوزی و غم گساری کند، غم خوار، غم گسار.
۲. چیزی یا کسی که غم و اندوه را تسکین بدهد.

اندوه در دانشنامه اسلامی

اندوه

اندوه یعنی ناراحتی و از آن به مناسبت در بابهای

طهارت

،

صلات

،

صوم

و

قضاء

سخن رفته است.

یادآوری

غصب

حقوق امامان

معصوم

علیهم السّلام از سوی حاکمان ستمگر و ابراز اندوه بر آن، بویژه در

عید فطر

و

عید قربان

و اظهار اندوه در مصائب وارد شده بر خاندان

پیامبر

صلّی اللّه علیه و آله، بویژه

امام حسین

علیه السّلام و بخصوص در

روز عاشورا

،

مستحب

است.

زیارت

حضرت

سید الشهداء

علیه السّلام با حال حزن مستحب است.

روزه در روز عاشورا

بر

استحباب روزه

گرفتن در روز عاشورا به انگیزه اظهار اندوه بر مصیبت آن حضرت ادّعای

اجماع

شده است، لیکن برخی متأخّران آن را

حرام

و بسیاری از معاصران

مکروه

دانسته‏اند.

حزن در تلاوت قرآن

تلاوت

قرآن

با صوت حزین و همدردی با مصیبت دیدگان و کاستن از اندوه آنان با کلمات تسلّی‏بخش ، مستحب است.

قضاوت در حال اندوه

...

با توجه به روایات یکی از مواردی که باید در عزاداری ها رعایت شود این است که موجب نافرمانی خداوند نشود همانطور که امام حسین به زنان بنی عبدالمطلب فرمودند: مبادا اظهار این کار، موجب نافرمانی خدا و رسولش شود.

ابن قولویه از جابر نقل می کند که امام محمدباقر(علیه السّلام) فرمود: وقتی امام حسین(علیه السّلام) قصد خروج از مدینه را داشت، عده ای از زنان بنی عبد المطلب اجتماع کرده، مشغول عزاداری و نوحه خوانی شدند تا اینکه امام حسین(علیه السّلام) نزد آنان رفت و فرمود: شما را به خدا قسم، مبادا اظهار این کار، موجب نافرمانی خدا و رسولش شود. زنان بنی عبدالمطلب گفتند: پس گریه ها و نوحه ها را برای چه کسی نگه داریم، در حالی که امروز برای ما مانند روزی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و علی(علیه السّلام) و فاطمه(سلام الله علیهم) و رقیه و زینب و ام کلثوم (دختران پیامبر). از

دنیا

رفتند. ای محبوب نیکویان از دست رفته؛ خدا ما را قربانی تو در برابر مرگ قرار دهد. تو را به خدا قسم می دهیم (خود را از مرگ دور گردان) یکی از عمه های امام نیز گریه کرد و به امام عرض کرد: ای حسین؛ من شنیدم که جنیان نیز بر تو نوحه میخواندند و می گفتند: کشته سرزمین طف از آل هاشم موجب شد که قریش (به واسطه این عمل) ذلیل و خوار گردند.

← یکی از رسوم جاهلیت

 ۱. ↑ ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۱۹۵، باب ۲۹.    

پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۶۸_۴۶۹. رده های این صفحه : تاریخ زندگانی امام حسین | خروج امام حسین از مدینه | مقتل پیشوایی | مقتل جامع سیدالشهداء | نهضت عاشورا

ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری

العربیة

آخرین مطالب اضافه شده

...


نقل قول های اندوه

اندوه (غم) نوعی احساس است که نتیجه از دست دادن ناتوانی یا بعد از احساس ضرر ایجاد می شود. غم معمولاً با اشک، کم شدن انرژی و انزوا همراه است.

• «اگر خواهی با فراخی زندگی کن و اگر خواهی با تنگدستی/ولی در دنیا از غم گریزی نیست// دنیای تو به اندوه ها پیوسته است / و دنیا بی اندوه سپری نشود.» ترجمهٔ شعر از عربی، منبع:فصول المهمة از ابن صباغ ->

علی بن ابی طالب

• «گرایش به دنیا، اندوه ها را می افزاید، و دوری از دنیا دل و بدن را

آرامش

می بخشد.» خصال ، ۷۳ ->

حسین بن علی

• «آدمی شاگردی است که درد و اندوه او را تعلیم میدهد.» آلفرد دو موسه

• «آدمی شاگردی است که خودش را نمیشناسد مگر در رنج و بدبختی» آلفرد دو موسه

اندوه در جدول کلمات

اندوه

ماتم

اندوه | مشقت

محنت

اندوه بسیار

راخ

اندوه زده

حزین

اندوه سخت

اسف

اندوه و حزن

غم

اندوه و دل تنگی

ملال

اندوه و غم

کیارا

اندوه وملال

ضجرت

دستخوش آشفتگی ذهنی بر اثر اندوه و نگرانی

شوریده خاطر


معنی اندوه به انگلیسی

distress (اسم)

درد ، سختی ، پریشانی ، غم ، محنت ، اندوه ، تنگدستی ، سار

dole (اسم)

صدقه ، فرم ، قسمت ، اندوه ، ضجه ، سار ، حق بیمه ایام بیکاری ، حصه ، ماتم ، کمک هزینه دولتی به بیکاران

heartache (اسم)

سینه سوزی ، غم ، اندوه ، سار ، غصه ، درد قلب

chagrin (اسم)

ازردگی ، سوزش ، غم وغصه ، اندوه ، الم ، تنگدلی

grief (اسم)

رنجش ، غم ، اندوه ، حزن ، سار ، غصه

dolor (اسم)

پریشانی ، اندوه ، ناله ، مرض دردناک

dolour (اسم)

پریشانی ، اندوه ، ناله ، مرض دردناک

teen (اسم)

تنفر ، درد ، رنج ، خشم ، اندوه ، اسیب ، غصه ، سنین 13 الی 19 سالگی

معنی کلمه اندوه به عربی

اندوه

حزن , ضيق , کدر , مراهق

شديد

اسي

الم , صنوبر

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر