این نوشتار به بررسی عمر بن خطاب دومین خلیفه اهل سنت در ادبیات فارسی میپردازد. از آنجا که اغلب فرقههای تصوف اعم از سنی و شیعه سلسله خود را به علی بن ابیطالب رساندهاند، سهم وی در ادبیات عرفانی ایران بسیار است.[۱] گرچه برخی شعرا از دیگر خلفا نیز یاد کردهاند، اما نه از نظر حجم مطالب و نه همچنین میزان توجه و اعتبار در عرفان، حضور علی بن ابیطالب در ادبیات فارسی قابل قیاس با سایر خلفا نیست.
مولوی[ویرایش]
مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر شهیر قرن هفتم هجری از خلفای راشدین و منجمله خلیفه دوم به کرات بهنیکی یاد کرده:
عاشقانی که با خبر میرند | پیش معشوق چون شکر میرند | |
و آنک اخلاق مصطفی جویند | چون ابوبکر و چون عمر میرند |
ابوالقاسم فردوسی[ویرایش]
حکیمفردوسی شاعر اسطورهپرداز قرن چهارم هجری چنین در وصف یار دوم نبی سروده[۲] :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی | خداوند امر و خداوند نهی | |
که خورشید بعد از رسولان مه | نتابید بر کس ز بوبکر به | |
عمر کرد اسلام را آشکار | بیاراست گیتی چو باغ بهار | |
پس از هر دو آن بود عثمان گزین | خداوند شرم و خداوند دین | |
چهارم علی بود و جفت بتول | که او را به خوبی ستاید رسول | |
صحابان او جمله اخیر بودنند | درست این سخن قول پیغمبرست | |
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست | تو گویی دو گوشم پرآواز اوست | |
علی را چنین گفت و دیگر همین | کزیشان قوی شد به هر گونه دین | |
پس از وی عمر بد که قیصر به روم | ز سهمش نیاراست خفتن به بوم | |
نبی آفتاب و صحابان چو ماه | به هم بستهی یکدگر راست راه |
عطار نیشابوری[ویرایش]
در بین آثار محمد عطار نیشابوری، عارف و شاعر ایرانی ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم، بار بار از عمر بن خطاب، با القابی چون امیرالمؤمنین و فاروق اعظم، و رفتار او سخن به میان آمدهاست. از جمله در الهی نامه، اسرار نامه(بخش«فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه»).
نورالدین مدرسی چهاردهی که صاحب تالیفاتی در عرفان اسلامی ست در مقاله ای در مجله وحید می نویسد که حسنعلی نخودکی اصفهانی از عرفای شیعه در دوران معاصر؛ کتاب منطق الطیر عطار را با حذف کردن مطالبی که در مدح خلفا بوده است منتشر کرده و گفته است که عطار تقیه کرده بوده و من برای چاپ کتاب از روح وی اجازه گرفتم.[۳]
چند نمونه
از اسرارنامه[ویرایش]
اسرارنامه یکی از مثنویهای مسلمالسند فریدالدین محمد عطار نیشابوری و احتمالاً از جمله نخستین آثار او بودهاست. این اثر مشتمل است بر ۳۳۰۵ بیت در ۲۲ مقاله. سه مقاله نخستن آن به ترتیب درباره «توحید» و «نعت رسول اکرم» و «فضائل خلفای راشدین» است. بخش مربوط به عمر بن خطاب «فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه» نامگذاری شدهاست. ابیات زیر ازین بخش است.
سپهر دین عمر خورشید خطّاب | چراغ هشت جنّت شمع اصحاب | |
چه شمعی کافتاب نامبردار | طواف او کند پروانه کردار | |
ازاین پرتو که بودآن شمع دین را | نمی شایست جز خلد برین را | |
اگر او قطب دین حق نبودی | کمال شرع را رونق نبودی | |
زبهر سر بریدن سر بداد او | بدان شدتا سرآردسر نهاداو | |
چو آهنگ سر شمع هدی کرد | به پیش طای «طاها» سرفداکرد | |
چو چشم جان او اسرار بین شد | شکش برخاست مشکلهایقین شد | |
شریعت راکمال افزود اوّل | زچل مردان یکی او بود اوّل | |
رسولش گفت گر بودی دگر کس | نبی جز من نبودی جز عمر کس | |
خداوندجهان از نور جانش | سخنها گفته بی اوبرزفانش | |
چوحق راحلقه در گوش کرداو | به نامش زهر قاتل نوش کرداو | |
از آن برخویشتن زهر آزمودی | که صد تریاق فاروقیش بودی | |
چنان شد ظلم در ایّام او گم | که اشکی در میان بحر قلزم | |
جهان از عدل او آسوده گشته | ستم از بیم او نابوده گشته | |
عجم را تاقیامت در گشاده | هزار وشصت وشش منبر نهاده |
[۴]
در آثار مصیبت نامه خسرو نامه، منطق الطّیر و الهی نامهٔ عطار نیشابوری نیز از عمر بن خطاب بیان شدهاست.
از منطقالطیر[ویرایش]
منطقالطیر یا مقاماتالطیور منظومهایست از عطار نیشابوری که به زبان فارسی و در قالب مثنوی به بحر رمل مسدس مقصور سروده شدهاست. این کتاب با «حمد خدا آغاز میگردد. پس از آن به توصیف و مدح «محمد» میپردازد. سپس در مدح «دو خلیفه اول» میگوید. بخش مربوط به خلیفه دوم:
خواجه شرع آفتاب جمع دین/ظلّ حق فاروق اعظم شمع دین/ختم کرده عدل وانصاف اوبه حق/درفراست برده بر وحیش سبق/آنکه حق«طه»بروخواندازنخست/تا مطهّر شد ز«طاها» ودرست/های«طه»در دل اوهای وهوست/فرّخ او کزهای هو درهای وهوست/آنکه دارد بر صراط اوّل گذر/هست او ازقول پیغمبر، عمر/آنکه اوّل خلعت از دارالسّلام/او به دست آرد زهی عالم مقام/چون نخستش حق نهددردست دست/آخرش با خود برد آنجا که هست/کار دین ازعدل او انجام یافت/نیل جنبش، زلزله آرام یافت/شمع جنّت بودواندرهیچ جمع/هیچکس را سایه نبود زشمع/شمع راچون سایه نبود ز نور/چون گریخت ازسایهٔ اودیودور/چون سخن گفتی حقیقت بر زبانش/از رأی قلبی خداگشتی عیانش/گه زدرد عشق جان میسوختش/گه زنطق حق زبان میسوختش/چون نبی میدیدکومی سوخت زار/گفت شمع جنّت است این نامدار.
[۵]
سنایی غزنوی[ویرایش]
سنایی غزنوی از بزرگترین شاعران قصیدهگو و مثنویسرای ادبیات فارسی، که در سدهٔ ششم هجری میزیستهاست. ، در اثرش طریق التحقیق میسراید:
قوت دین حق زعمّر بود | خانه دین بدو معمر بود | |
جگر مشرکان پر از خون کرد | کبرشان از دماغ بیرون کرد | |
از پی معدلت میان، اوبست | کمر عدل در جهان، اوبست | |
عادت بدعت از جهان برداشت | که کژی جز که در کمان نداشت | |
برتر از چرخ بود پایهٔ او | دیو بگریختی زسایهٔ او |
[۶]
سعدی شیرازی[ویرایش]
سعدی, شاعر و نویسنده زبان پارسی در وصف عمر می سراید:
دیگر عمر که لایق پیغمبر بدی
گر خواجه رسل نبدی ختم انبیا
سالار خیل خانه ی دین صاحب رسول
سر دفتر خدای پرستان بی ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند
عاجز در آنکه چون شود از دست وی رها؟
حکیم نظامی گنجوی[ویرایش]
نظامی در وصف عمر میفرماید:
به مهر علی گرچه محکم پیم
زعشق عمر نیز خالی نیم
شمس تبریزی[ویرایش]
عمر آمد, عمر آمد ببین سر زیر شیطان را
سحر آمد, سحر آمد, بهل خواب سباتی را
بیدل دهلوی[ویرایش]
عمر یافت کام از می عدل و داد
بر آفاق چون استوا, خط نهاد
که هر کس زمضمون این خط گذشت
به اسرار تحقیق واصل نگشت
عبید زاکانی[ویرایش]
چون بست بهر دین محمد میان عمر
در هم شکست گردن گردن کشان عمر
برباد رفت خرمن کفار خاکسار
چون برکشید خنجر آتش فشان عمر
خورشید دین به اوج کمال آن زمان رسید
کانداخت سایه بر سر اسلامیان عمر
دستش به مکه گردن قیصر بزد به روم
چون گشت برممالک دین قهرمان عمر
هم آسمان دانش و هم آفتاب عدل
هم خوابه ی محمد آخر زمان عمر
حکیم سنایی غزنوی[ویرایش]
ظالمان را حشر با آب نیاز
عادلان را زی امیرالمؤمنین عمر برند
عبدالرحمن جامی[ویرایش]
خاصه آل پیغمبر و اصحاب
کز همه بهترند در هر باب
وز میان همه نبود حقیق
به خلافت کسی به از صدیق
وز پی او نبود از آن احرار
کس چو فاروق لایق آن کار
اقبال لاهوری[ویرایش]
تازه کن آئین صدیق و عمر
چون صبا بر لاله صحرا گذر
جستارهای وابسته[ویرایش]
- علی در ادبیات فارسی
منابع[ویرایش]
- اسرارنامه به تصحیح سید صادق گوهرین (تهران ۱۳۳۸)
- ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات در ایران. چاپ سوم، تهران: ابنسینا، ۱۳۴۲، ۴۴۸.
- بدیعالزمان فروزانفر، نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری
- [www.sufi.ws/books/download/farsi/attar/divan-attar.doc دیوان عطار]
پانویس[ویرایش]
- ↑ Shah-Kazemi, Reza و Jere L Meri,. «ALI IBN ABI TALIB». Josef W. Bacharach. در Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia؛ یا, (Routledge Encyclopedias of the Middle Ages). ج. 1. Routledge, 2006. ISBN 0-415-96690-6.
- ↑ شاهنامه کامل فردوسی شاهنامه- بخش ششم - گفتار اندر ستایش پیامبر[شورا ومنطق]- صفحه 14- ناشر: آی آر پی دی اف - سال نشر:1388
- ↑ نورالدین مدرسی چهاردهی. «سلسله چشتیه». مجله وحید، نیمه اول دی ماه ۱۳۵۵.
- ↑ اسرارنامه به تصحیح سید صادق گوهرین (تهران ۱۳۳۸)
- ↑ منطق الطیر - ناشر:انتشارات ماد - چاپ ۱۳۷۳ - مقدمه
- ↑ Bo Utas, Tariq ut-tahqiq. A Sufi Mathnavi ascribed to Hakim Sana’i of Ghazna and probably composed by Ahmad b. al-Hasan b. Muhammad an-Naxcavani. A critical edition, with a history of the text and a commentary (= Scandinavian Institute of Asian Studies Monograph Series, 13), Lund 1973. 243, 55 pp.