اصول ارتباطات بین فردی چیست؟
برخی از اصول پایه، متعلق به تمامی ارتباطات بین فردی هستند.
این اصول، اثربخشی ارتباطات ما را کنترل میکنند؛ ممکن است که درک این اصول ساده باشد، اما میتواند بهاندازهی یکعمر زمان ببرد تا به مهارت کامل برسیم.
این صفحه، این اصول را شرح داده و مثالهایی ارائه میدهد که نشان میدهند ارتباط بین فردی چگونه، چرا و چه زمانی اتفاق میافتد.
ارتباط بین فردی، انتخابی نیست
برخی مواقع ممکن است که تلاش کنید ارتباط برقرار نکنید، اما ارتباط برقرار نکردن یک انتخاب نیست. در حقیقت هر چه سختتر تلاش کنیم که ارتباط برقرار نکنیم، بیشتر این کار را خواهیم کرد. با ارتباط برقرار نکردن، بازهم در حال ارتباط با چیزی هستیم: شاید خجالتی هستیم، شاید عصبانی یا ناراحت هستیم یا شاید خیلی سرمان شلوغ است. نادیده گرفتن دیگران، نوعی ارتباط با آنهاست، ممکن است که با آنها صحبت نکنیم و آنها را نادیده بگیریم اما از طریق ارتباطات غیرکلامی در حال ارتباط با آنها هستیم و امیدواریم که منظورمان را با این کار نشان دهیم.
ما بهوسیلهی ارتباطات غیرکلامی، نسبت به زمانی که از کلمات استفاده میکنیم، بسیار صادقانهتر ارتباط برقرار میکنیم. زبان و وضعیت بدن ما، تماس چشمی (یا عدم آن)، کوچکترین و نامحسوسترین رفتارهای ما، همگی راههای برقراری ارتباط با دیگران هستند. علاوه بر این، ما بهطور دائم در حال ارتباط با دیگران هستیم، علامتهای آنها را دریافت کرده و به روشهای معینی تفسیر میکنیم. اینکه این پیامها را درک میکنیم یا نه به میزان مهارت ما در تفسیر ارتباطات بین فردی بستگی دارد.
برای اطلاعات بیشتر به مقالات ما با عناوین “ارتباط غیرکلامی“ و “ظاهر شخصی در ارتباط غیر کلامی“ رجوع کنید.
زمانی که حرفی از دهان خارج شد، دیگر خارجشده است.
فرآیند ارتباط بین فردی، غیرقابلبازگشت است، میتوانید آرزو کنید که کاش حرفی را نزده بودید و همچنین میتوانید برای آن عذرخواهی کنید و پشیمان شوید، اما نمیتوانید آن را به عقب بازگردانید.
ما اغلب بر اساس برخوردهای قبلی، رفتار کرده و ارتباط برقرار میکنیم. این برخوردها ممکن است ایدهی مناسبی برای قضاوت و درک شخص مقابل بوده و همچنین میتوانند ایدهی مناسبی نباشند. ما اغلب بهصورت ناخودآگاه با افراد بهصورت قالبی یا کلیشهای رفتار میکنیم، این رفتار کلیشهای ممکن است بهوسیلهی جنسیت، موقعیت اجتماعی، نژاد، سن و یا هر عامل دیگری اتفاق بیفتد. کلیشهها عمومی و اغلب اغراقآمیز میباشند.
به دلیل این کلیشهها، زمانی که با دیگران ارتباط برقرار میکنیم، عقایدی که از پیش در ذهنمان شکل گرفتهاند را مبنی بر اینکه شخص مقابل در حال فکر کردن به چه چیزی است یا چگونه احتمال دارد رفتار کند، با خود حمل میکنیم. همچنین ممکن است ایدههایی نیز دربارهی نتیجه گفتوگو داشته باشیم.
این عقیدههای از قبل شکلگرفته، بر روی چگونگی صحبت کردن ما با دیگران، کلماتی که استفاده میکنیم و لحن صدای ما تأثیر میگذارند. ما بهطور ذاتی با دیگران با روشی ارتباط برقرار میکنیم که فکر میکنیم مناسبترین روش برای شخصی است که با او در حال صحبت هستیم. متأسفانه پیشفرضهای ما راجع به دیگران اغلب نادرست هستند. به این معنا که ارتباط ما نامناسب بوده و بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که منجر به سوءتفاهم شود. ازآنجاییکه هدف همهی ارتباطات، درک آن ارتباط میباشد، پس میتوان گفت که در ارتباطمان شکست خوردهایم. با اینگونه ارتباط برقرار کردن، یعنی متأثر بودن از عقاید پیشین، رفتارهای کلیشهای بیشتری را به فردی که با او در حال صحبت هستیم بازخورد میدهیم، بنابراین مشکل را تشدید میکنیم.
همهی ارتباطات بین فردی را با ذهنی باز شروع کنید؛ بیشتر از اینکه چیزی را که میخواهید، بشنوید، به چیزی که بیان میشود گوش دهید؛ بنابراین کمتر احتمال دارد دچار سوءتفاهم شده یا چیزهایی بگویید که بعداً پشیمان شوید.
مهارتهای گوش دادن خود را با مطالعهی مقالات ما با عناوین “مهارت در گوش دادن“ و “گوش دادن فعال“ توسعه دهید. همچنین مطالعه “هنر درایت و سیاست (دیپلماسی)” نیز میتواند در این زمینه مفید باشد.
پیچیدگی بیپایان
هیچ شکلی از ارتباط ساده نیست، دلایل زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه چرا ارتباط اتفاق میافتد، چگونه اتفاق میافتد و چگونه پیامها انتشار یافته و دریافت میشوند.
متغیرهای موجود در ارتباط، از قبیل زبان، محیط و عامل حواسپرتی و همچنین خود افرادی که در ارتباط هستند، همگی بر روی چگونگی ارسال، دریافت و تفسیر پیامها تأثیر دارند.
زمانی که بهصورت کلامی ارتباط برقرار میکنیم کلماتی را تبادل میکنیم که میتوانند بهطور نامحسوس مفاهیم متفاوتی برای افراد مختلف در زمینههای متفاوت داشته باشند. میتوان گفت که لغتها، تنها نشانههایی هستند که با یکدیگر تبادل میشوند و بهطور ذاتی اصلاً مفهومی ندارند. ما میتوانیم یک پیام مشابه را به افراد مختلف انتقال دهیم اما ممکن است که هرکدام از آنها درک و تفسیر متفاوتی از آن پیام داشته باشد.
در هر نقطه از ارتباط، هر سوءتفاهم یا سوءبرداشت، صرفنظر از اینکه چقدر ممکن است کوچک به نظر برسد، بر روی پیامی که دریافت میشود تأثیر خواهد گذاشت.
برای اطلاعات بیشتر مقالات ما با عناوین “برقرای ارتباط در شرابط دشوار“ و “موانع برقراری ارتباط مؤثر“ را ببینید.
زمینه ارتباط
همهی ارتباطات یک زمینه دارند، ارتباط به یک دلیلی اتفاق میافتد.
ارتباط میتواند به دلیل چشمپوشی از زمینه و محتوای آن توسط یک یا همهی افراد حاضر در ارتباط، با شکست مواجه شود. برای کمک به اجتناب از سوءتفاهم و برقراری ارتباط بهطور مؤثر، مهم است که زمینهی ارتباط توسط همهی افراد حاضر در ارتباط درک شود. چرا ارتباط در حال برقراری است؟ مهم است که همهی شرکتکنندهها در ارتباط، عقیده و احساس مشابهی داشته باشند بهطوریکه درک کنند چرا ارتباط در حال رخ دادن است. این امر میتواند برای شروع مکالمههای بزرگتر، با شرح اینکه چرا این گفتوگو در حال رخ دادن است، مفید باشد.
دانستن اینکه چرا ارتباط در حال شکلگیری است اولین مرحلهی مهم میباشد، اگرچه مشکلاتی نیز وجود دارند که بر زمینهی ارتباط تأثیرگذار خواهند بود.
زمانبندی
زمانبندی برای موفقیت در ارتباط یک امر اساسی است. علاوه بر در نظر گرفتن زمان مناسب برای یک گفتوگو، باید اطمینان حاصل کنید که زمان کافی برای پوشش دادن همهی مطالب وجود داشته باشد، شامل زمان برای شفافسازی و تبادلنظر. بهعنوانمثال، صحبت با یک کارمند در مورد یک تصمیم راهبردی، درست پنج دقیقه قبل از اینکه باید شرکت را ترک کند، احتمالاً بهاندازهی زمانی که همین مکالمه را در ابتدای صبح داشته باشید، موفق نخواهد بود.
مکان
پرواضح است که ارتباطی که در یک مکان شلوغ، ناراحت و پرسروصدا برقرار شود، بسیار کمتر مؤثر خواهد بود. این قبیل مکانها عوامل زیادی که منجر به حواسپرتی شوند داشته و اغلب فاقد یک حریم خصوصی هستند.
تصورات غلط
زمینهی ارتباط تابع احساسات ما دربارهی آن ارتباط است.
همانطور که پیش از این بحث شد، ما با افراد بهصورت کلیشهای رفتار میکنیم و بنابراین تصورات نادرست و فرضیات غلط را گسترش میدهیم. در هنگام برقراری ارتباط ممکن است فرض کنیم که:
- همهی افراد حاضر در ارتباط میدانند دربارهی چه چیزی میخواهیم صحبت کنیم؛
- دیدگاه و عقاید سایر افراد را از موقعیت میدانیم؛
- نباید هیچ احساسی را نمایان کنیم؛
- حق با ماست و دیگران اشتباه میکنند.
مثالهای زیاد دیگری از تصورات غلطی که اهمیت بازتاب و شفافسازی را در همه ارتباطات مشخص میکنند، وجود دارد.
شناخت و کسب مهارت در ارتباطات بینفردی نقش مهمی در موفقیت شما در تعامل با دیگران داشته و به توسعه فردی شما کمک میکند. فراموش نکنید که ۸۰ درصد از پیشرفت و موفقیت شغلی به روابط درست با دیگران برمیگردد.