مثلی در باب زودرنجی بسیار

زودرنجی را بخوانید. . . . (رَ) (ص مر. ) آن که زود متأثر و رنجیده خاطر شود، نازک دل, حساس . معنی زودرنج در فرهنگ فارسی عمید. زودرنج. نازک دل، کسی که زود برنجد و آزرده شود.

زود رنج در حل جدول کلمات متقاطع. . . . معنی زود رنج به فارسی. زود رنج. ( صفت ) آنکه زود متاثر و رنجیده خاطر شود نازک دل حساس . زود رنجی را بخوانید. بستن آگهی . . .

نازک. [ زُ ] (ص ) کنایه از معشوق و مطلوب و شاهد. . . . . ۱٠ حساس زود رنج :او را گفتند که اگر تو ببدیهه و لطیفه ای سلطان را ازین قبض بیرون آری و این بار از خاطر نازکش برداری ترا صد هزار درم نقد خدمت کنیم . . . . ۱ حساسیت, زودرنجی . . . . . . پارچه بسیار نازک.

(مص م . ) فایده و سود دانستن . روزگار شمردن. ( ~. ش ِ دَ) (مص ل . ) چندی به سر بردن, چند صباحی عمر کردن . ستاره شمردن. ( ~ . شُ مَ یا مُ دَ) (مص ل . ) کنایه از: شب زنده داری کردن .

[ زُ ] (ص ) کنایه از معشوق و مطلوب و شاهد. . . . . ( صفت ) ۱ حساس و زود رنج : تو نازک طبعی و طاقت نیاری گرانیهای مشتی دلق پوشان . . . . ۱ حساسیت, زودرنجی . . . . . . از ابتدا تاکنون تغییرات بسیاری کرده و ویژگی های مختلفی به آن . . .

تنش را ز جان زود کردی تهی به خم کمندش . . . . . . معنی سَحِیقٍ: بسیار دور دور افتاده معنی نَئَا: دور شد (عبارت "نَئَا بِجَانِبِهِ " کنایه از این است که دور شد و خود را کنار کشید)

از ابتدا تاکنون تغییرات بسیاری کرده و ویژگی های مختلفی به آن اضافه شده است. افزونه ای کاربردی برای مرورگرهای فایرفاکس و . . .

از ابتدا تاکنون تغییرات بسیاری کرده و ویژگی های مختلفی به آن اضافه شده است. افزونه ای کاربردی برای مرورگرهای فایرفاکس و . . .

عَندَد. وعی. (منتهی الارب ) : بیلفغده باید کنون چاره نیست بیلفنجم و چاره ٔ من یکی است. ابوشکور. گفتا مرا چه چاره که آرام هیچ نیست گفتم که زود خیز و همی گرد چام چام.