موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

شعر برادر برای برادر

شعر برادر برای برادر

نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

جهت درج تبلیغات با قیمت مناسب در این سایت میتوانید به آی دی تلگرام زیر پیام دهید

@AlirezaSepand



در این پست یک مطلب با عنوان شعر برادر برای برادر را مطالعه خواهید کرد.

شعر درباره برادر به یکی از بزرگترین پشتیبان‌های عاطفی شاعر اشاره می کند. این شعر برای یادآوری مهر و یکرنگی و یا در سوگ برادر سروده شده است.

ستاره | سرویس سرگرمی - شعر درباره برادر به خوبی می‌تواند رابطه‌ای احساسی و عاطفی را که بر مبنای اعتماد، مهر و یکرنگی قرار گرفته است توصیف کند. این احساسات آنقدر عمیق است که اخوانیه‌ها به معنای شعر برادرانه، در ادبیات کهن مشهور بوده است. این اشعار اگرچه در همه موارد برای برادر همخون سروده نشده اما نشان از مهر و برادری دارد. گاهی شاعران در جواب یکدیگر اخوانیه می‌سرودند. گلچینی از اشعاری که شاعران کهن و معاصر فارسی زبان درباره برادر سروده‌اند را در ستاره بخوانید.

98579_933.jpg

تک بیت‌های ناب در مورد برادر

برادرت چندان برادر بود

کجا مر ترا بر سر افسر بود

فردوسی

❆❆❆❆❆

نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت

یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت

صائب تبریزی

❆❆❆❆❆

چون دیده‌ای که یوسف از اخوان چه رنج دید

هم ناتوان بزی و ز اخوان توان مخواه

خاقانی

❆❆❆❆❆

برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست

که خویش عشق بماند نه خویشی نسب

مولانا

❆❆❆❆❆

هر بی‌خبر برادر خویشم لقب نهد

آری چو یوسفم من و ایشان برادرم

عطار

❆❆❆❆❆

خوشی کجاست اینجا؟ کاینجا برادران

از بهر لقمه‌ای هم خصم برادرند

ناصر خسرو

❆❆❆❆❆

یک برادر دارم از جان خوبتر

هر چه محبوب است از آن محبوبتر

فریدون مشیری

❆❆❆❆❆

این یکی یاری بخواهد آن یکی سر می‌رسد

جز برادر کی به فریاد برادر می‌رسد؟

علی فردوسی

❆❆❆❆❆

برادر با برادر دست در دست

همیشه مثل کوهی پُشت هم هست

خلیل خادمی

98581_504.jpg


برادر وقتی رفت جبهه لبش خندون بود

ولی پشته خندیدنش غمی پنهون بود

توی کوله‌اش چندتا گردو یه مشت کشمش داشت

توی چشماش دریای عشقو آرامش داشت

لباسش خاکی به پاش پوتین بود

یه سرو آزاد برادر این بود

برادر کوهه برادر دریاست

به قول مادر همیشه با ماست...

برادر وقتی برمی‌گشت تنش گل گون بود

لباسه خاکی پاره اش به رنگ خون بود

توی سینه اش جای قلبش یه مشت ترکش داشت

تو چشماش باز دریای عشق و آرامش داشت

تویه تابوتش یه تک پوتین بود

که اون جفتش توی میدون مین بود

برادر کوهه برادر دریاست

هنوزم با ماست هنوزم اینجاست

ترانه‌سرا: یغما گلرویی

❆❆❆❆❆

بر چرخ همیشه هم‌عنان رانده‌ای

بر ماه غبار موکب افشانده‌ای

آدم پدر منست و زو فخرم نیست

از تست که تو برادرم خوانده‌ای

انوری

❆❆❆❆❆

ای برادر ای تمام هستی ام

ای برادر ای نگارمستی‌ام

ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر

ای كه در عمرت بدی خونین جگر

از چه گویم از دلت یا از سرت

یا كه از درد تمام پیكرت

پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد

جان مولا جان من آتیش شد

ای برادر با رفتنت پشتم شكست

روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت

ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را

جان مولا این چه كاری بود ما را

این چه رسمی بود كرد با ما روزگار

پدر رفت و برادر هم برفت

پدر گر رفت برادر بود جایش

برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش

محمد احمدپور دارنجانی

98582_923.jpg

شعر نو درباره برادر

این بوی غربت است

که می‌آید

بوی برادران غریبم

شاید

بوی غریب پیرهنی پاره

در باد

نه !

این بوی زخم گرگ نباید باشد

من بوی بی پناهی را

از دور می‌شناسم :

بوی پلنگ زخمی را

در متن مه گرفته جنگل

بوی طنین شیهه اسبان را

در صخره‌های ساکت کوهستان

بوی کتان سوخته را

در مشام ماه

بوی پر کبود کبوتر را

در چاه

این باد بی قراری

وقتی که می‌وزد

دل‌های سر نهاده ما

بوی بهانه‌های قدیمی

می‌گیرد

و زخم‌های کهنه ما باز

در انتظار حادثه‌ای تازه

خمیازه می‌کشند

انگار

بوی رفتن

می‌آید

قیصر امین پور

❆❆❆❆❆

برادرم

چرا نمی‌شناسی‌ام؟

در حیرتم

می‌دانم فرزند مادرمی

برادر برادرم

و خواهر خواهرم

اما

نمی‌شناسی‌ام و نمی‌شناسم‌ات

و در حیرتم

جانوری گرفتار دور از مأمن

در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی

میان صداها و چشم‌های بی عاطفه

میان هوس‌های خام

و کودکانی معصوم و ترسان

که درس فردای خود را می‌آموزند

رنجاندن و به بند کشاندن را

یکی نانی می‌دهد یکی آتش سیگاری

یکی استخوانی و دیگری لقمه زهرآگینی

و شلاق

که بیرق در اهتزاز این جشن بی امان است

تا بیاموزم خویگری را

و رقصی را

که طبیعتم نیاموخته بود این گونه

چه می‌کنم این جا در این گذرگاه دیوانه

کنار برادران دیروزم

هم زنجیران امروز

و شلاق‌زنان همیشه‌ام؟...

منوچهر آتشی

❆❆❆❆❆

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود

بوسه است !

و هر انسان

برای هر انسان

برادری‌ست...

احمد شاملو

❆❆❆❆❆

نیمه نانی را

با هم

دو نیمه کردیم

بی آنکه

سخن از برادری گفته باشیم

تا

تعبیر رقص گندمزار باشد

در فضیلت خواب‌ها

و نگاه خود را

پرواز دادیم

به دنبال هر پرنده‌ای

تا در مسیر آن

زندگی را سرابی نبینیم

ناهید عباسی

98578_574.jpg

متن آهنگ برادر محمد علیزاده

بدون تو چیا کشیدم من

خوشی ولی خوشی ندیدم من

تو اول مسیر خوشبختی

تهِ دنیا رسیدم من

بدون من سرت چقد گرمه

کی حال این روزامو می‌فهمه

قبول دارم گناه نکردی تو

کار دنیای بی رحمه

زمونه عمر ما رو می‌گیره

برادر از برادرش سیره

تو دیر رسیدی خیلی دیره

به خاطر تو هر کاری کردم

تو رفتی من چه جوری برگردم

خودت بیا دورت بگردم صدام کن

صدای تو لالایی بچگیمه صدام کن

دیگه خستم از عشقای نصف نیمه نگام کن

به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه

مگه می‌گذره آدم از اونی که زندگیشه

مگه ریشه از زردی ساقه‌هاش خسته میشه

به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه

ترانه‌سرا: مهرزاد امیرخانی

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر