شعر درباره برادر به یکی از بزرگترین پشتیبانهای عاطفی شاعر اشاره می کند. این شعر برای یادآوری مهر و یکرنگی و یا در سوگ برادر سروده شده است.
ستاره | سرویس سرگرمی - شعر درباره برادر به خوبی میتواند رابطهای احساسی و عاطفی را که بر مبنای اعتماد، مهر و یکرنگی قرار گرفته است توصیف کند. این احساسات آنقدر عمیق است که اخوانیهها به معنای شعر برادرانه، در ادبیات کهن مشهور بوده است. این اشعار اگرچه در همه موارد برای برادر همخون سروده نشده اما نشان از مهر و برادری دارد. گاهی شاعران در جواب یکدیگر اخوانیه میسرودند. گلچینی از اشعاری که شاعران کهن و معاصر فارسی زبان درباره برادر سرودهاند را در ستاره بخوانید.
تک بیتهای ناب در مورد برادر
برادرت چندان برادر بود
کجا مر ترا بر سر افسر بود
فردوسی
❆❆❆❆❆
نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت
یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت
صائب تبریزی
❆❆❆❆❆
چون دیدهای که یوسف از اخوان چه رنج دید
هم ناتوان بزی و ز اخوان توان مخواه
خاقانی
❆❆❆❆❆
برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست
که خویش عشق بماند نه خویشی نسب
مولانا
❆❆❆❆❆
هر بیخبر برادر خویشم لقب نهد
آری چو یوسفم من و ایشان برادرم
عطار
❆❆❆❆❆
خوشی کجاست اینجا؟ کاینجا برادران
از بهر لقمهای هم خصم برادرند
ناصر خسرو
❆❆❆❆❆
یک برادر دارم از جان خوبتر
هر چه محبوب است از آن محبوبتر
فریدون مشیری
❆❆❆❆❆
این یکی یاری بخواهد آن یکی سر میرسد
جز برادر کی به فریاد برادر میرسد؟
علی فردوسی
❆❆❆❆❆
برادر با برادر دست در دست
همیشه مثل کوهی پُشت هم هست
خلیل خادمی
برادر وقتی رفت جبهه لبش خندون بود
ولی پشته خندیدنش غمی پنهون بود
توی کولهاش چندتا گردو یه مشت کشمش داشت
توی چشماش دریای عشقو آرامش داشت
لباسش خاکی به پاش پوتین بود
یه سرو آزاد برادر این بود
برادر کوهه برادر دریاست
به قول مادر همیشه با ماست...
برادر وقتی برمیگشت تنش گل گون بود
لباسه خاکی پاره اش به رنگ خون بود
توی سینه اش جای قلبش یه مشت ترکش داشت
تو چشماش باز دریای عشق و آرامش داشت
تویه تابوتش یه تک پوتین بود
که اون جفتش توی میدون مین بود
برادر کوهه برادر دریاست
هنوزم با ماست هنوزم اینجاست
ترانهسرا: یغما گلرویی
❆❆❆❆❆
بر چرخ همیشه همعنان راندهای
بر ماه غبار موکب افشاندهای
آدم پدر منست و زو فخرم نیست
از تست که تو برادرم خواندهای
انوری
❆❆❆❆❆
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر
ای كه در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا كه از درد تمام پیكرت
پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شكست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه كاری بود ما را
این چه رسمی بود كرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش
محمد احمدپور دارنجانی
شعر نو درباره برادر
این بوی غربت است
که میآید
بوی برادران غریبم
شاید
بوی غریب پیرهنی پاره
در باد
نه !
این بوی زخم گرگ نباید باشد
من بوی بی پناهی را
از دور میشناسم :
بوی پلنگ زخمی را
در متن مه گرفته جنگل
بوی طنین شیهه اسبان را
در صخرههای ساکت کوهستان
بوی کتان سوخته را
در مشام ماه
بوی پر کبود کبوتر را
در چاه
این باد بی قراری
وقتی که میوزد
دلهای سر نهاده ما
بوی بهانههای قدیمی
میگیرد
و زخمهای کهنه ما باز
در انتظار حادثهای تازه
خمیازه میکشند
انگار
بوی رفتن
میآید
قیصر امین پور
❆❆❆❆❆
برادرم
چرا نمیشناسیام؟
در حیرتم
میدانم فرزند مادرمی
برادر برادرم
و خواهر خواهرم
اما
نمیشناسیام و نمیشناسمات
و در حیرتم
جانوری گرفتار دور از مأمن
در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی
میان صداها و چشمهای بی عاطفه
میان هوسهای خام
و کودکانی معصوم و ترسان
که درس فردای خود را میآموزند
رنجاندن و به بند کشاندن را
یکی نانی میدهد یکی آتش سیگاری
یکی استخوانی و دیگری لقمه زهرآگینی
و شلاق
که بیرق در اهتزاز این جشن بی امان است
تا بیاموزم خویگری را
و رقصی را
که طبیعتم نیاموخته بود این گونه
چه میکنم این جا در این گذرگاه دیوانه
کنار برادران دیروزم
هم زنجیران امروز
و شلاقزنان همیشهام؟...
منوچهر آتشی
❆❆❆❆❆
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است !
و هر انسان
برای هر انسان
برادریست...
احمد شاملو
❆❆❆❆❆
نیمه نانی را
با هم
دو نیمه کردیم
بی آنکه
سخن از برادری گفته باشیم
تا
تعبیر رقص گندمزار باشد
در فضیلت خوابها
و نگاه خود را
پرواز دادیم
به دنبال هر پرندهای
تا در مسیر آن
زندگی را سرابی نبینیم
ناهید عباسی
متن آهنگ برادر محمد علیزاده
بدون تو چیا کشیدم من
خوشی ولی خوشی ندیدم من
تو اول مسیر خوشبختی
تهِ دنیا رسیدم من
بدون من سرت چقد گرمه
کی حال این روزامو میفهمه
قبول دارم گناه نکردی تو
کار دنیای بی رحمه
زمونه عمر ما رو میگیره
برادر از برادرش سیره
تو دیر رسیدی خیلی دیره
به خاطر تو هر کاری کردم
تو رفتی من چه جوری برگردم
خودت بیا دورت بگردم صدام کن
صدای تو لالایی بچگیمه صدام کن
دیگه خستم از عشقای نصف نیمه نگام کن
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه
مگه میگذره آدم از اونی که زندگیشه
مگه ریشه از زردی ساقههاش خسته میشه
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه
ترانهسرا: مهرزاد امیرخانی