انواع خودشیفتگی
نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 20 دی 1399 ساعت 14:10
نیاز به عالی به نظر رسیدن از تمایلات کلیدی در
میباشد. راه های زیادی برای خوب به نظر رسیدن وجود دارد اگر چه که: یکی از آنها خیره کننده و جذاب به نظر آمدن است٬ معمولا آنها درگیر عالی به نظر رسیدن در هر آنچه که در آن دخیل اند نیز می شوند. قاطع به نظر رسیدن نیز یکی دیگر از رفتارهای کلیشهای هست که خودشیفتهها از خود نشان میدهند. برای نمونه در تحقیقی که در سال ۲۰۱۷ دانشگاه آلابامای آمریکا منتشر کرده آمده است که خودشیفتهها به احتمال زیادی خودشان را به صورت قاطعانه به دیگران تبلیغ میکنند و سعی میکنند خودشان را به اصطلاح بالا بکشند.
مهم است بدانید که دو نوع خودشیفته وجود دارد:
- خودشیفته آسیب پذیر : که در اعماق وجودشان احساس میکنند بی کفایت، خنگ، و ضعیفاند در نتیجه از راه جلبتوجه اجتماعی و تاییدطلبی دیگران میکوشند تا عزتنفس مخدوش و ضعیف خود را ترمیم کنند.
- خودشیفته بزرگمنش: این نوع از خودشیفتهها دارای احساس اعتماد به نفس بالا هستند که تصور میکنند محقاند هر کاری انجام دهند و اصولا خطایی از آنها سر نمیزند. مثلا برای آنها بدیهی است که بایست به آنها توجه ویژهای شود، خدمات به صورت متفاوتی از آنچه به دیگران عرضه میشود بایست به آنها عرضه شود و دیگران باید به روشنی بین آنها و دیگران تمایز قائل شوند. اگر به این افراد بیتوجهی کنید خواهید دید که تلاش میکنند با خشم و تنبیه هم که شده تلافی کنند! چرا که شما آنچه حقشان بوده است یعنی همان توجه ویژه را از آنها دریغ کردهاید. اگر بتوانید این رویه ی پر زرق و برق و دغلی را کنار بزنید آن موقع است که میتوانید ضعف عمیق آنها و تزرعشان برای تایید گرفتن را ببینید.
تفاوت بین خودشیفته آسیبپذیر و خودشیفته بزرگمنش:
این تمایز بین خودشیفته های آسیب پذیر و خود شیفته های بزرگ منش مهم است. این تمایز به ما کمک میکند تا نوع تعامل آنها با دیگران و واکنشهایشان را بهتر بتوانیم درک کنیم.
وقتی که کسی بکوشد آنچه ما هستیم و آن تصویری که از خودمان ساختهایم را تخریب کند چه میکنیم؟ احتمالا از آن دفاع میکنیم. تحقیقات نشان داده است که خودشیفته های بزرگمنش بجای آنکه ناراحتی خود را بروز دهند تلاش میکنند تا به صورت سیستماتیک به فرد بیتوجهی کنند تا دیگران تصور کنند که آنها اساسا اهمیتی به تصویرشان و زیر سوال رفتنشان نمیدهند. همچنین آنها چشمهایشان را تیز میکنند تا در هر فرصتی که بدست میآورند طوری بدرخشند و جلب توجه کنند که دیگران متوجهشان شوند. آنها میکوشند تا با تاکتیکهای جراتورزانه، تصویری که میخواهند دیگران از آنها داشته باشند را در ذهنشان بکارند. آنها از این طریق سعی میکنند تا بر دیگران نفوذ پیدا کنند و در جایگاه قویتری نسبت به آنها قرار گیرند. این تاکتیکها عبارت است از: استحقاق، ترساندن، پرخاش، سلب مسئولیت، خودنمایی و تظاهر به آنچه دیگران دوست دارند. اگر به آنها خطاهایشان را نشان دهید، عموما عذرخواهی نمیکنند. اصطلاحاتی مثل من خیلی مغرورم و یا به گردن نگرفتن خطا از رفتارهای کلیشهای آنهاست. ممکن است رفتارشان را نشانهی قدرتشان و یا سایر صفاتی که مطلوب میانگارند، به شما معرفی کنند و بر روی درست بودن کارهایشان اصرار کنند.
اوضاع برای خودشیفه های آسیب پذیر اما به کلی متفاوت است. آنها مستعد احساس شرم، نوروتیک بودن، چسبیدن به دیگران و ترس از رد شدن هستند. اگر احساس تهدید کنند مانند خودشیفته های بزرگ منش، قاطعانه پاسخ نمی دهند و در لاک دفاعی فرو می روند. آنها از اکشن های شان دفاع می کنند و توجیه شان می کنند، اظهارات دیگران را رد میکنند و معمولا می گویند : اگر رد شدم بخاطر این بود که چندان تلاش نکردم، اگر میخواستم حتما فلان کار را میکردم، اگر تلاش میکردم حتما فلان اتفاق می افتاد. آنها همچنین مانند دیگر خودشیفته ها از عذرخواهی عاجز اند. معتقد اند که اگر عذرخواهی کنند ضعیف به نظر می رسند. در عوض تلاش میکنند با اظهار عجز کردن٬ توجه و احساس همدردی ای که از دیگران می خواهند را بدست بیاورند. در واقع آنها اصطلاح خودشان را به موش مردگی می زنند تا به خواسته هایشان برسند.
تلاش میکنم قدری بیشتر در مورد رفتارهای قاطعانه در برابر دفاعی خودشیفتهها صحبت کنم.
برای مثال یکی از تاکتیک های خودشیفته های بزرگمنش، ترساندن دیگران بود. آنها به عباراتی مانند: من کارهایی می کنم تا دیگران از من بترسند تا بتوانم به چیزی که میخواهم برسم، پاسخ مثبت میدهند. یکی از تاکتیکها سلب مسئولیت است. مثلا خودشیفته های آسیبپذیر ممکن است بگویند: من زیاد نتوانستم برای آن آزمون آماده بشوم چرا که درگیر مهمانی یا سایر فعالیت های اجتماعی بودم. آنها وقتی که احساس میکنند ممکن است شکست بخورند میکوشند تا پیشاپیش خودشان و دیگران را آماده کنند تا وقتی شکست اتفاق افتاد، دلایل شکست را به چیزی و کسی غیر از خودشان و توانمندیهایشان معطوف کنند.
در واقع هرچه خودشیفته های بزرگمنش میکوشند تا دیگران تصور کنند آنها افنجاری، دلیر و بیترس هستند و بویی از فروتنی نیز نبردهاند، خودشیفته های آسیبپذیر تلاش میکنند تا عذر و بهانه بیاورند، احساس عجز کنند، تفسیر و توجیه کنند تا دیگران به حالشان دلسوزی کنند. نکتهی جالب این است که خودشیفته های هر دو گروه ممکن است که عذرخواهی کنند اما عذرخواهی را به صورتی انجام میدهند که حتی دیگران هم متوجه شوند که عذرخواهیشان صادقانه و از صمیمقلب نیست چرا که عمیقا تصور میکنند خطایی از آنها سر نمیزند.
به طور خلاصه اگر چه ممکن است که ما خودشیفتگی را به صورت تجربیات دشوار دوران کودکی مهفوم سازی میکنیم، تحقیقات نشان دادهاند که وقتی خودشیفتگی رشد کند و تثبیت شود اغلب خوداش را به دو صورت مختلف آسیب پذیر و بزرگمنش نشان میدهد. در مجموع خودشیفته های بزرگمنش بیش از آنکه نگران طرد شدن و رد شدن باشند، دغدغهی جلب توجه و کسب قدرت بر دیگران بعنوان منبع انگیزشیشان عمل میکند و از این کارها کسب لذت میکنند. در مقابل خودشیفته های آسیبپذیر علاوه بر اینکه از طرد شدن اجتناب میکنند تلاش میکنند تا نتایج و خروجی هرچیزی طوری باشد که به تصویرشان و وجههشان خدشهای وارد نکند. منظور از تصویر و وجههشان هم وجههی درونی و هم بیرونی است.
بنابراین اگر با افراد خودشیفته سر و کار دارید٬ حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که استراتژیها و تاکتیکهای شان را بشناسید تا بتوانید راحتتر درکشان کنید و کمتر از تعامل با آنها آسیب ببینید.
.