تیک
tik.fileon.ir

دعوا با جاری

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:45

منو شوهرم تو دوران عقد خونه خریدیم طبقه ی پنجمه یه ساختمون 5 طبقه 

طبقه ی چهارمم بعد از ما برادر شوهرم خرید طبقه ی اولم مادر شوهرم 2 طبقه ی دیگه غریبه هستن ولی رابطمون رسمی هستش باهم دیگه کاری نداریم بهم 

بعد هر دفعه مدیر ساختمون عوض میشه اینسری مدیر ساختمون مادر شوهرم بود 

برادر شوهرم روی پشت بوم کبوتر نگه داری میکنه تو ی یه اتاقک ولی بعضیاشونم آزاد هستن 

همیشه کلی پر در خونه ی ما ریخته چون طبقه آخر هستیم و و درو که باز میکنیم میاد تو خونه پرها چند بار تذکر دادیم گوش نکردن 

امروز صبح من به مادر شوهرم گفتم که بهشون بگه یه فکری به حال کبوترا کنن و مادر شوهرم رفته بود خونشون و بهشون گفته بود که دیدم صدای داد برادر شوهرم میاد و جاریمم هی میگفت حالا 5تا پر کبوتر بریزه مگه چیه و هی غیبت میکرد......

تا شوهرم اومد خونه و برادر شوهرمم چون صدا شنید اومد بیرون و گفت شما این همه اشغال می ریزین و ما چیزی میگیم در صورتی که چرت و پرت داشت میگفت و قبول نمیکرد منم به شوهرم گفتم  با آدم بی منطق صحبت نکن 

یه دفعه دعوا بالا گرفت و برادر شوهرم شروع کرد به من بی احترامی کردن شوهرمم جوابشو  داد و کلا دیگه دعوا بالا گرفت و 2 تا برادر همو شستن گذاشتن کنار  ????

البته شوهرمم خوش حاله گفت دیگه واسه همیشه قطع رابطه شد و .....